محل تبلیغات شما

بجان خواجه و حقّ قدیم و عهددرست

که مونس دم صبح دم دعای دولت تُست

سرشک من که ز طوفان موج دست برد

زلوح سینه نیارست نقش مهر تو شست

بکن معامله ای دین دل شکسته بجز

که پا شکستگی ارزد به صدهزار درست

زبان موربه آصف و بازگشت و رواست

که خواجه خاتم جم یاوه کرد و بازبخست

دلاطمع مبرازلطف بی نهایت دوست

چولاف عشق زدی سرببازچابک و چست

به صدق کوشش که خورشیدزایدازنفست

که از دروغ سیه روی گشت صبح نخست

شدم ز دست توشیدای کوه و دشت هنوز

نمیکنی تبرحّم نطاق  سلسله   سست

مرنج حافظ و از دلبران حفاظ مجوی

گناه و باغ چه باشد چندین گیاه نرُست

 

حافظ

 

 

 

نظریه سعدی علیه الرحمه درباره سایه

نشانی دکترم را به شما میدهم

غزل۳۶۸ حافظ(ناطق)

حافظ ,صبح ,ز ,خواجه ,دم ,سیه ,سیه روی ,روی گشت ,دروغ سیه ,از دروغ ,خورشیدزایدازنفستکه از

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها