محل تبلیغات شما



سایه چیست؟

چرا حال ما همیشه خوب نیست؟ چرا بی‌حوصله نا امیدی باورشونده، انتخابهای اشتباه و تکراری ،جذب آدمهای بد و چرا مرتب بد میاوریم؟ قسمت پست شخصیت ما و قسمت بدوی که از دیگران پنهان میکنیم(مثلا حسادت ،ترسو بودن،) ازبین نمی روند و در ناخودآگاه فرد قرار میگیرد.

انسان تشکیل شده از دو قطب منفی و مثبت ،خوب بودن انقدرمهم نیست که کامل بودن مهم است.بخش پست شخصیت را به نا خودآگاه می فرستیم و خودراناقص میکنیم و چون کارکرد روان کامل کننده است جنبه های پست (حسادت و ترس و.) را مقابل شما قرار میدهدوسایه می اندازدتا کامل شود مثلا میگویید از فلانی بدمان می آید جلوی چشممان سبز میشود.

جنبه های پست، انرژی هستند و رشد میکنند ویکباره از ناخودآگاه بیرون میزنند به شکل احمقانه ای خودرانشان میدهند

(من ترسو نیستم = جسارت، خود باوری = سرعت زیاد = تصادف = اتفاق احمقانه)

راهکار و اشاره حضرت سعدی

بزرگی هنرمند آفاق بود                         غلامش نکوهیده اخلاق بود

از این خیرگی موی کالیده ای                 بدی،سرکه در روی مالیده ای

چوثعبانش آلوده دندان به زهر                 گرو برده اززشت رویان شهر

مدامش به روی آب چشم سبل              دویدی   زبوی    پیاز بغل

گره وقت پختن بر ابرو زدی                     چو پختند با خواجه زانو زدی

دمادم به نان خوردنش هم نشست         وگر مردی آبش ندادی به دست

نه گفت اندراو کار کردی نه چوب             شب و روز از او خانه درکندوکوب

گهی خارا خس در ره انداختی               گهی ماکیان در چه انداختی

زیر سیماش وحشت فراز آمدی              نرفتی به کاری که بازآمدی

کسی گفت از این بنده بدخصال             چه خواهی ادب،هنر،یاجمال؟

نیرزد وجودی بدین ناخوشی                 که جورش پسندی و بار ش کشی

منت بنده خوب و نییر                   به دست آرم این را به نخاسبر

وگریک پشیز آوردسرمپیچ                    گرانست اگر راست خواهی با هیچ

شنیداین سخن مردنیهاد                 بخندید  که  ای یارفرخ نژاد

بداست این پسر طبع و خویشو لیک      مرا  زاوطبیعت شودخوی نیک

چوزوکرده باشم تحمل بسی                توانم جفا بردن از  اوکسی

تحمل چوزهرت نماید نخست                ولی شهدگرددچودرطبع رُست

(حضرت سعدی بوستان باب چهارم در تواضع صفحه ۳۰۸ نسخه قدیمی به اهتمام محمد علی فروغی انتشارات امیرکبیربه سال ۶۹)

راهکار سرکوبی سایه ها

این قسمتهای پست را باید روی ضمیر خودآگاه خود بیاورید و مقابل خودبچینید

آنها را به رسمیت بشناسید و جزئی از خود بدانید اگر به آنها بی توجهی کنید غوغا میکنند دردسر آفرینن . وقتی از کسی متنفری بنویس . علت را پیدا کن سایه ها را شناسایی کن 

یک چیزی در شما هست که در او میبینی 

سایه مثل کوله بار سنگین روی دوش ماست باید این کوله بار را زمین بگذاریم 

بپذیریم

قبولش کنیم

 و درصدد حل آن بربیاییم

و این مطلب را ۸۰۰ سال پیش سعدی شاعر بزرگ تئوریسین روانشناختی جهانی در شعر فوق بیان فرمودند.

شادکام باشید و رهرو

گردآوری: راضیه دشت بان


ما که دماغمان را عمل نکردیم و گونه نکاشتیم

ما خط لب ،مژه مصنوعی ،موی بلوند ،، و چشم رنگی ونداشتیم

رفتیم و کتاب خواندیم

با هر کتاب که خواندیم ،دیدیم که زیباتر شدیم

آنقدر که هربار در آینه نگاه کردیم گفتیم: خوب شد که خدا مارا آفرید

وگرنه جهان  چیزی از زیبایی کم داشت 

میدانی آن جراح که هر روز ما را زیباترمیکند اسمش چیست؟

اسمش کتاب است.

چاقوی تیز ندارد ،اما  همه اش درمان است 

هزینه اش هر چقدر باشد  به این زیبایی می ارزد

من نشانی مطب این پزشک را به همه ن میدهم

به اولین کتابفروشی که رسیدید بی وقت قبلی داخل شوید

آن طبیب شفیق آنجا نشسته است

منتظر شماست.

خلقت انسان .

عرفان نظر آهاری نویسنده خانم و قهار ایرانی( ۵۳)


خیزتاازدر میخانه گشادی طلبیم

به ره دوست نشینیم و مرادی طلبیم

زادراه حرم وصل نداریم مگر؟

به گدایی زدرمیکده زادی طلبیم

اشک آلوده ما گرچه روانست ولی

به رسالت سوی او پاک نهادی طلبیم

لذت داغ غمت بردل ما بادحرام

اگرازجورغم عشق تو دادی طلبیم

نقطه خال تو بر لوح بصرنتوان زد

مگرازمردمک دیده مدادی طلبیم

عشوه ای ازلب شیرین تو دلخواست بجان

به شکرخنده لبت گفت مرادی طلبیم

تا بودنسخه عطری دل سودا زدرا

از خط غالیه سای تو سوادی طلبیم

چون غمت را نتوان یافت مگردردل شاد

مابه امید غمت خاطرشادی طلبیم

بر در مدرسه تا چندنشیینی  حافظ

خیزتا  از در میخانه گشادی طلبیم

 

 

 

 

 


1.از مطالب خود نت برداری کنید تابرای خوانش دوباره  یادداشت داشته باشید

2.اگر ازخواندن ریاضی خسته شد کمی قدم بزنید تامغز استراحتی بکند وآماده شود

3.درس ریاضی رابین دروس خواندنی بخوانید و خود را باخواندن محض ریاضی خسته نکنید

4.بعدازخواندن هربخش مثالهای کاربردی آنرا در ذهن بچرخانید(مسایل روزمره)

5.تکرار کردن مفاهیم اصل یادگیری ریاضی است

6.خسته نشوید نگویید استعداد ندارم 99درصدآنچه می آموزیم عرق جبین است یک درصداستعداد است  میدانیم بی استعداد ترین افراد نبوغ زمان خود شدند

7.به فکرکردن روی مسایل ریاضی عادت کنید و تمرین کنید  ناامید نشوید

8.نسبت به ریاضی دیدبهتری پیدا کنید سعی کنید حدالمقدور مسایل را به فارسی برگردانید

9.برای بالابردن سرعت عمل تمرین زیاد لازم است

یک تایم مشخص کنید و تمرین حل کنید کم کم تایم را کمتر کنید

10.مسایل را گام به گام حل کنید این کار باعث فهم خوب مساله وحدس راه حلهای درست میشود

11.قبل ازانجام محاسبات تجزیه و تحلیل کنید و با جزییات کارکنید

12.برآوردی ازپاسخ خودداشته باشید تا از حرکت در مسیرهای اشتباهی خودداری شود

13.ازبازنمایی ذهنی استفاده کنیدباعث ازبین رفتن وفقه ذهنی میشود یعنی تصاویر ذهنی مسایل مشابه را درذهن خود بازسازی کنید

14.جواب ها را مرتب بررسی که آیا مسیر را درست رفتیدیا خیر

15.نکته بسیارمهم در خوانش ریاضی نوشتن کتبی مسایل است

16.مرور فرمولها قبل امتحان کارساز است اگرنکته اول رعایت شود

17.مسایل مشابه زیاد حل کنید علاوه بریادگیری بهتر  اعتماد به نفس را بالا میبرد

.سعی کنیدتمام وقت خود را صرف تمرینهای سخت نکنید هم خسته کننده اس و هم کاهش اعتماد به نفس همراه دارد

19.ازکتاب درسی غافل نشویدکه اصل تمام مسایل در کتب درسی است

20.درآخرین مرحله هیچوقت جواب خود راتغییر ندهید با استفاده از روشهای فوق بعیداست اشتباه کرده باشید

موفقیت شماآرزوی ماست

سرفراز باشید

راضیه دشت بان

 کارشناس ارشد ریاضی مدرس مدارس ناحیه یک همدان


بجان خواجه و حقّ قدیم و عهددرست

که مونس دم صبح دم دعای دولت تُست

سرشک من که ز طوفان موج دست برد

زلوح سینه نیارست نقش مهر تو شست

بکن معامله ای دین دل شکسته بجز

که پا شکستگی ارزد به صدهزار درست

زبان موربه آصف و بازگشت و رواست

که خواجه خاتم جم یاوه کرد و بازبخست

دلاطمع مبرازلطف بی نهایت دوست

چولاف عشق زدی سرببازچابک و چست

به صدق کوشش که خورشیدزایدازنفست

که از دروغ سیه روی گشت صبح نخست

شدم ز دست توشیدای کوه و دشت هنوز

نمیکنی تبرحّم نطاق  سلسله   سست

مرنج حافظ و از دلبران حفاظ مجوی

گناه و باغ چه باشد چندین گیاه نرُست

 

حافظ

 

 

 


دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد

به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد

در این بازار عطاران مرو هرسو چوبی کاران

به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد

ترازو گر نداری پس ترا زو رهزند هر کس

یکی قلبی بیاراید تو پنداری که زر دارد

تورا بر در نشاند او به طراری که می آید

تومنشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد

به هردیگی که می جوشد میاور کاسه و منشین

که هردیگی که می جوشد درون چیزدگر دارد

نه هرکلکی شکر دارد نه هر زیری زبر دارد

نه هر چشمی نظر دارد نه هر بحری گهردارد

بنال ای بلبل  دستان   ازیرا   ناله مستان

میان صخره و خارا اثر دارد اثر دارد

بنه سرگر نمیگنجد که اندر چشمه سوزان

اگررشته نمی گنجد ازآن باشد که سر دارد

چرا غیست این دل بیدار به زیر دامنش می دار

ازاین باد و هوا بگذر هوایش شور و شر دارد

چو تو ازبادبگذشتی مقیم چشمه ای گشتی

حریف همه می گشتی که آبی بر جگر دارد

چو آبت برجگرباشد درخت سبز رامانی

که میوه نودهد دائم درون دل سفردارد

مولانا بلخی

 


چرا دهه اول آبانماه،دهه ریاضیات نامیده میشود

به پیشنهاد شورای اجرایی انجمن ریاضی ایران و تصویب شرکت کنندگان در سی یک امین

مجمع عمومی انجمن ریاضی ایران ده روز نخست آبان هرسال به منظور عمومی کردن ریاضی ایران به عنوان یکی از ارکان توسعه علمی،صنعتی،برهنگی کشور دهه ریاضیات

نامیده میشود.امروزه برخلاف تصور عموم علم ریاضی در تمام ارکان زندگی خودنمایی 

کرده و از تنوع زیادی برخوردار است .هنر ،ورزش ،ت و.ریاضی متکی به فعالیتهای

انسانی است و دارای یک تاریخ اجتماعی و فرهنگی است

ریاضی رابطه های صمیمی با مباحث فلسفی و معرفت شناسی

و هستی شناسی ،علمی و هنری دارد

بعداز سال ۲۰۰۰(سال جهانی ریاضیات)اول تا دهم آبانماه ازسال ۸۲ به بعد

این دهه را دهه ریاضیات به منظور اشاعه فرهنگ ریاضی و ریاضی خوانی نامیدند

آگاه ساختن جامعه از پویایی زیبایی و اهمیت روز افزون ریاضیات تاکید درارتباط در ریاضیات با ساخته های مختلف علم و هنر تجلیل از اساتیدریاضی و تاکید د اهمیت ریاضی در توسعه کشور و

 

 


موسیقی درمانی روش استفاده از موسیقی برای ایجادآرامش،خوشی،سلامت و توانایی فردی و اجتماعی است.

موسیقی درمانی یک وسیله درمانی مورد تایید برای اشخاص است که از نظر روحی،نفسانی و ادراک به ایجاد ارتباط با دیگران نیاز دارند.

نتایج تحقیقات و تجربیات بالینی ثابت نموده است که این شیوه درمانی بر روی اشخاص که حتی به سایر روشهای مداوا پاسخ مثبت نداده اند موثر است.

به عبارت دیگر موسیقی فرمی از محرک است که ازطریق ایجاد احساس امنیت موجب شفا می گردد 

از روزگاران گذشته آدمی موسیقی را برطرف کننده برخی نیازهای خود می دید.نیازهایی که مهمترین آنها 

را چنین می توان برشمرد: افزایش قدرت شناخت،بلوغ

روحی ،لذت آفرینی، آرامش بخشی ،اسباب اتحاد،انسان سازی و نگرشهای دین گرایانه.

عارفان در گذشته به تاثیر موسیقی بر روی اعصاب و اعضای بدن واقف بوده اند و به وسیله آن بعضی از بیماریها را درمان می کردند.

به قول لایب نیتس فیلسوف و ریاضیدان آلمانی

موسیقی از آشفتگی نظم میسازد

زیرا که ریتم ،هم آوازی را برواگرایی تحمیل می کند

آهنگ پیوستگی را برجدایی تحمیل می کند.

هارمونی سازگاری را برناهماهنگی تحمیل میکند

موسیقی، تمرین ریاضی مخفیانه ای است که روح 

انجام می دهد و خود آن بی خبر است.   


آیا دین برپایه عقیده و ایمان قرار دارد

یا دین برپایه بهت و حیرت قراردارد!!!

دین بر رمز ورازی استوار است که پیرامون ماست ،برای آنکه آنرا احساس کنیم و از وجودش با خبر شویم و آنراببینیم،چشمهایمان رابازکنیم و ببینیم چه زیبایی ما را احاطه کرده ،چه عظمت خارق العاده ای مدام بردرهای ما می کوبد،چرا نمی خواهیم آواز سر دهیم ؟

چرا نمی توانیم بخندیم؟

این را بدانیم

هرآنچه به ما احساس از نفسانیت ببخشد،مانع است و هر آنچه که احساسی از عدم‌نفسانیت بدهد راه است 

همه هنر مراقبه آنست که چطور به راحتی شخصیت را ترک کنیم. وبه سوی دل بشتابیم

شخص نباشیم.

همین شخص بودن یا نبودن همه هنر مراقبه و همه هنر خلسه معنوی است .وقتی عشق می ورزیم همه جا خداست.

وقتی نفرت می ورزیم ،همه جا شیطان است،این نقطه نظر ماست که بر واقعیت فرافکنی شود ،این همه هنرزندگیست

                   مُردن لحظه به لحظه

به طوری که از خُماری بامدادان خبری نیست،معبد واقعی آزادیست،گذشته را لحظه به لحظه مُردن و حال را زندگی کردن  و آزادی حرکت ، حرکت بسوی تاریکی ،به سوی ناشناخته ،این دریست که به بارگاه الهی باز میشود.هر لحظه را چنان زندگی کنیم که گویی واپسین لحظه باشد (از سخنان مولای متقیان حضرت علی ع). تا وقتی خود رانشناختیم مجبوریم با نفس زندگی کنیم ،نفس به معنی جانشینی برای خود اوست ،خودی کاذب

ما خود رانمیشناسیم 

بنابراین از خودمان خودی می آفرینیم ،این یک آفرینش ذهنی است ،توجّه غذای نفس است و فقط کسی که بخود میرسد آن نیاز از سرش می افتد و وقتی مرکزی برای خودمان بیابیم احتیاجی نداریم توجه دیگران را گدایی کنیم ،آنگاه میتوانیم تنها زندگی کنیم.

               زندگی همیشه تازه است

              تازگی طبیعت زندگیست

هیچ چیز کهنه نیست ، نمی تواند باشد زندگی هرگز تکرار نمیشود فقط هر روز نو میشود.هر لحظه نو ،  و ذهن کهنه است ،از این رو ذهن و زندگی هرگز تلاقی نمیکنند.ذهن فقط تکرار میشود،زندگی هرگز تکرار نمیشود،ذهن و زندگی چگونه میتوانندتلاقی داشته باشند؟همه تلاش دین اینست چطورذهن راکناربگذاریم و بسوی زندگی حرکت کنیم !  و چطور به پدیده همیشه تازه و همیشه سبز هستی قدم بگذاریم.

عشق نخستین گام بسوی کبریایی و تسلیم آخرین گام و این دو گام کل سفر است.اطاعت ،بلاهت خاص دارد،عدم اطاعت ،فراست آشکار،اما اطاعت مورد ارج و احترام است ،زیرا اطاعت دردسر کمتری را سبب میشود،مفسّر واقعیت نباشیم و نظاره گر باشیم 

                    درباره اش فکر نکنیم

                          آن را ببینیم  

نگرانی بیش از حدِ ما درباره ی خود بزرگترین بیماری ممکن است و این یعنی دوری جستن از قدرت لایزال الهی ،مرگ تنها برای آن عده ای زیباست که زندگی خود را زیبا سپری کرده اند،آنان که از زیستن نهراسیدند ،آنان که به قدرکافی شهامت زندگی کردن داشتند،

                      آنان که عشق ورزیدند

                    آنان که به رقص درآمدند

                       آنان که جشن گرفتند

زندگی را زمانی میتوانیم در یابیم که آمادگی ورود داشته باشیم .

یا حقّ

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پرسش مهر 20 رئیس جمهور | مدرسه شاد